• وبلاگ : حرفاي خودموني من
  • يادداشت : تقابل انتخاب و وظيفه
  • نظرات : 1 خصوصي ، 10 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام،
    ممنون از وقتي که گذاشتيد.
    بنده مانند صدا و سيما بارها تکرار کردم «وظيفه‌ي شرعي و ملي شرکت در انتخابات» پس مطمئناً مي‌دانم منظور وظيفه شرکت است. ولي چرا بايد شرکت در انتخابات (آزاد يا غير آزاد فرقي ندارد) وظيفه باشد؟
    اگر کسي بين نامزدها کسي را شايسته نمايندگي ندانست، آنوقت آن وظيفه شرعي و ملي شرکت چه مي‌شود؟ ليست سفيد دهد؟ چرا؟ فقط بخاطر اينکه مشارکت سياسي و اجتماعي کرده؟ نفع تعداد بالاي شرکت کننده با انتخاب سفيد براي مردم چيست؟ جز اين است که تمام منافع آن براي شعاردهندگان است نه مردم؟
    فکر مي‌کنم مغلطه جايي اتفاق مي‌افتد که بخواهيم وظيفه‌ي شرعي را براي انتخابات از نو تعريف کنيم. هم معني شرع مشخص است، هم وظيفه. با اين تعريفي که شما داريد مي‌کنيد، يعني مسائل شرعي مانند حجاب و شرب خمر و حرامات همگي لوس مي‌شوند؛ چون خيلي‌ها مي‌توانند عنوان کنند که لزوم انجام آنرا نمي‌بينند. آيا با تعريف شما، کسيکه حجاب را رعايت نکند، شرب خمر کند، گوشت خوک بخورد و ... توبه هم نکند، باز هم مسلمان است يا نه؟ به همان دلايلي که اين فرد مسلمان نيست، اگر شرکت در انتخابات وظيفه شرعي باشد، پس کسيکه در انتخابات شرکت نکرده، او هم مسلمان نيست.
    مسلماً قانوني براي به زور کشاندن مردم به پاي صندوق نيست، ولي کسيکه مسلمان است و به شرع معتقد، مسلماً تمام شرعيات را انجام مي‌دهد. پس با اين شعار و تکرار براي جا انداختن آن، اينگونه افراد را مجبور به شرکت در انتخابات مي‌کنند. مسلم است کسيکه به شرع اعتقادي ندارد، دليلي نمي‌بيند به اين شعار توجه کند.
    کذايي در لغت به معناي «مورد اشاره» است، ولي متأسفانه اغلب معني آنرا اشتباه بکار مي‌برند. اگر منظور شما آمار انتخابات مورد اشاره تهران است، که هيچ، ولي تا آنجا که مي‌دانم آمار مشارکت انتخابات در تهران به صورت رسمي از صدا و سيما و روزنامه‌هايي مانند کيهان و خبرگزاري‌ها همين بيست و سه درصد (هفتصد هزار و خورده‌اي نفر) عنوان شده. البته اگر در همين هم شک نکنيم، وگرنه حتي برخي نامزد‌ها هم نسبت به تقلب در انتخابات اعتراض داشتند و دارند.
    سؤال من اين است که تکليف اين تعداد پايتخت‌نشين که با توجه به شعار فوق باز هم رأي ندادند، چيست؟
    فرموديد مردم از صدر مشروطه تا بحال بارها در انتخاب خود اشتباه کردند. سؤال بنده اينجاست که اگر چنين امري درست است، اصلاً چه لزومي به رأي‌گيري است؟ چرا بايد سرنوشت يک کشور بخاطر رأي اشتباه مردم چهار سال خراب شود؟ اينجاست که فرق دين و شرع با مسائل سياسي جديد مانند دموکراسي نمايان مي‌شود.
    دوست عزيز، دموکراسي (يا به قول خودتان مردم‌سالاري) فقط شرکت در انتخابات نيست. در جوامع دموکرات وقتي حزب يا گروهي توسط مردم انتخاب مي‌شوند، فرقي ندارد با چه تفکري يا چه ايدئولوژي، در خدمت همه مردمند و مردم هم در خدمت آنها. اپوزيسيون هم مراقب است تا حکومت در راستاي خدمت به مردم دست از پا خطا نکند، و آنقدر قدرت دارند که کوچکترين اشتباهي از حکومت را رسوا مي‌کنند.
    حال بفرماييد با تمام اين توصيفاتي که از عقل و شرع کرديد، در نظام مردم‌سالاري ديني ايران، حکومت در اين سي سال چقدر به فکر همه‌ي مردم بوده؟ دقت کنيد همه‌ي مردم که من نوعي هم جز آن هستيم. چقدر همه‌ي مردم غير از زمان انتخابات و هشت سال جنگ، در خدمت حکومت بودند؟ اپوزيسيون داخل ايران کجا هستند و چقدر قدرت دارند؟ بارها که دولتمردان ايراني اشتباه کردند کجا و چگونه جوابگو بودند؟ البته اگر منصف باشيد و نگوييد مملکت مشکلي ندارد.
    در عرض يک سال قيمت مسکن و مايحتاج عمومي از دو برابر هم بيشتر مي‌شود، آنوقت چسبيده‌اند به سه تا پنج درصد تورم اروپا و آمريکا که تازه با مطرح کردن گسترده از سوي اپزيسيون‌ها و تدبير حکومت‌ها مهار هم شده و به مردم فشاري نمي‌آيد. ولي در ايران اجناس روزبروز گرانتر مي‌شود ولي مي‌گويند مملکت مشکلي ندارد.
    دوست محترم، شما که بر لزوم عقل‌گرايي تاکيد داريد، لطفاً بگوييد چرا با وجود وظيفه شرعي بودن شرکت در انتخابات و با وجود هزاران بار گزينش اصلح نمايندگان از وزارت کشور و شوراي نگهبان گرفته تا مردم متدين، باز هم کساني وارد مجلس مي‌شوند که دغدغه‌شان چيزي غير از رفاه و آسايش مردم است؟ که اگر بود با وجود درآمدهاي کنوني سرشار نفتي هيچ ايراني نبايد کمبودي در زندگي مي‌داشت.
    پاسخ

    با سلام و احترام. ممنون که تشريف آورديد و نظرتان را درج فرموديد. بنده هم جوابيه که نه، حواشي اي به نظرات شما زده ام که در ادامه ي نظرات دوستان آورده ام. از ادامه ي بحث در فضاي صميمي موجود استقبال مي کنم.