سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در ادب نفست این بس که واگذارى ، آنچه را از جز خود ناپسند شمارى . [نهج البلاغه]
شنبه 86 اسفند 18 , ساعت 4:9 عصر

 

   گاهی از این طایفه نسوان خبرهای عجیب و غریبی می رسد. نمی دانم چرا برخی خرافات و انحرافات از زنها شروع می شود؟! قطعا منظورم همه آنها نیست. چون شدیدًا معتقدم از دامن زن مرد به معراج می رود. و اینکه خود زن هم به معراج می رود و تنها ابزاری برای کمال مرد نیست. و باز معتقدم که در کنار مرد، زن به معراج می رود. و بازتر این که همه اینها گزاره هایی است تشریعی، نه تکوینی. فارسیتر بگویم؛ زن و مرد در کمال و ضلال یکدیگر مسؤولند. اینها را گفتم تا درباره آنچه می گویم، بد فهمی پیش نیاید.

   چند سال پیش که جریان خرافی بی بی سه شنبه و جریان محرمانه بودنش، را شنیدم، به خودم قبولاندم که کار، کار جهالت است نه زن. البته دست تزویر و کید زنانه هم در این جریان کم تقصیر نبود و نیست. نشان به آن نشان که از ارکان این مراسم کاملاً زنانه این است که اگر مردی از نشست سه شنبه شب طائفه ی بانوان بو ببرد، دیگر اثر نمی کند و مخارج سفره از جیب صاحبش ـ که البته از جیب شوهر بیچاره ـ رفته است. جریان روضه ی بانو سیندرلّا هم که حسابی مضحکه شده بود برای ما مردها. نمی دانم خانم روضه خوان از کجا گیر آورده بودند که روضه ی بانوی مرحوم سیندرلا را برایشان بخواند. و البته در اینجا هم مردها نمی بایست بفهمند و گرنه اثر بی اثر. خرافه و مضحکه بودن این دو امر پر واضح است.

   ماجرا وقتی برایم شگفت آور و تعجّب انگیز شد که شنیدم جمعی از بانوان مذهبی ما که اهل نماز و روزه هم هستند و اتّفاقًا پامنبری قرصی هم برای طیف روحانیت به حساب می آیند، مراسم جدیدی را ابداع کرده اند. مراسمی که خمیر مایه اش را از توسّل و دعا و مناجات می گیرد. امّا ترکیبش بوی  بدعت می دهد. و امّا تر اینکه مزاحمت و مردم آزاری، این مراسم را همراهی می کند.

   و امّا شرح ما وقع: چند سالی است، شب اوّل ماه ربیع الاول عده ای که غالبا خانم هستند (رجوع کنید به پاراگراف اوّل) از حدود نیمه شب تا خود اذان صبح، با گرفتن شمع، در مساجد را می کوبند و مسجد به مسجد می روند تا هفت مسجد. و طبق معمول، پیاز داغ این حرکت، دعا و توسّل است. البته من که هنوز نفهمیده ام منظورشان چیست، ولی شنیده ها می گوید برای تسلّی دادن به فاطمه زهرا 3 یا جهت رفع غم و اندوه و برآورده شدن حاجات است.( و باب تحقیق همچنان باز است.) جالب، این که برخی بانوان طلبه هم شیفته ی این مراسم شده بودند که البته بعدها برخی،به عنایت حضرت زهرا3 مستبصر گشتند.

   این که گفتم نه برای ایجاد نزاع زنانه ـ مردانه بود، و نه برای بستن باب دعا و مناجات. هدف، هشدار دادن به این است که گاهی انسان ـ بی آن که بخواهد ـ سبب ایجاد یا رواج یک بدعت و خرافه در دین می شود. گاهی جاهلان یا سودجوها از احساسات پاک مذهبی گروهی استفاده می کنند تا ضربه ای به دین وارد شود. در اینجا، گناه مؤسّسین این خرافات، قطعی است. ولی دیگران هم که راه اینها را دنبال می کنند، کم مقصّر نیستند. بتحقیق آنها هم گناهکارند؛ اگر چه در دام افتاده اند. زیرا منشأ گناهشان چیزی نیست جز زود باوری و مراجعه نکردن به اهل علم. (فاسألوا أهل الذّکر) اصلًا منشأ هر خرافه و بدعتی مراجعه نکردن به اهل علم است. و دشمن ترین دشمنان انسان جهالت اوست. و بدعت، فرزند ناخلف جهالت است. و جهالت با تقصیر همزیست است. از عوارض بدعت هم این است که اگر گرفت، تا وقتی که گرفته، صاحب بدعت و رواج دهندگانش هم گرفتار آنند. بی آنکه از گناه دیگران چیزی کم شود.(1) و یکی از همسایگان بدعت، مردم آزاری است. و چه بد این همه در کنار هم جمع شده اند.

   در آخر، با توجه به فتوای صریح برخی مراجع تقلید بر حرمت این گونه اعمال، از خواهران و برادران دینی خودم می خواهم که فریب نخورند و در دام نیفتند و وزر ترویج یک گناه را بر دوش نکشند که حساب قیامت سخت است و  حقّ النّاس از آن سخت تر. و اینکه، ما وقتی به امام زمانمان نزدیک تر می شویم و وقتی فاطمه ی زهرا3 از ما راضی است که قدم به قدم، راه آنها را برویم. همیشه هم این را بدانیم که اگر درجه ای منحرف شدیم، تا ثریا می رود دیوار کج.(2)

 

 

-----------------

1. عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ أَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ سَنَّ سُنَّةَ هُدًى کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ عَمِلَ بِذَلِکَ مِنْ غَیْرِ أَنْ یُنْقَصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَیْ‏ءٌ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ سَنَّ سُنَّةَ ضَلَالٍ کَانَ عَلَیْهِ مِثْلُ وِزْرِ مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ مِنْ غَیْرِ أَنْ یُنْقَصَ مِنْ أَوْزَارِهِمْ شَیْ‏ءٌ؛ هر بنده ای که سنّت هدایتی را برپا کند، به اندازه اجر عمل کنندگان آن اجر می برد بی آنکه  از اجر آنها چیزی کم شود و هر بنده ای که سنّت گمراه کننده ای را برپا کند، به اندازه عمل کنندگان به آن گناه می برد، بی آن که از گناه آنان چیزی کاسته شود. وسائل‏الشیعة ج : 16 ص : 174

2. مثلا تا بابیت و بهاییت و ادعای نیابت، یا تا وهابیت و صوفی گری و تا خروج از دین.

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خداحافظ
[عناوین آرشیوشده]