• وبلاگ : حرفاي خودموني من
  • يادداشت : سريال نامه ها و حرف و حديث ها
  • نظرات : 0 خصوصي ، 29 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام اخوي!

    اينكه آدم نبايد پاشو از حدّ خودش دراز تر كنه درست! ولي در مورد نامه هاي آقاي احمدي نژاد چند نكته به نظر مي رسه:

    اولاً مطمئن باشيد ارسال يك چنين نامه هايي آن هم در اين سطح با اطلاع و چه بسا با اشراف كامل مقام معظم رهبري است. نمونه اينگونه اشراف كامل را در زمان رياست جمهوري خود آقاي خامنه اي هم سراغ داريم كه ايشان مي فرمودند امام(ره) متن سخنراني هاي بين المللي من (مثل سخنراني در سازمان ملل) را از قبل مطالعه مي كردند وچه بسا مواردي را اصلاح مي كردند و يا مطالبي را به آن اضافه مي كردند.

    دقت در فرموده آقا در حمايت از رئيس جمهور به ما مي فهماند كه اين حركت ايشان مورد تاييد آقاست. (به عنوان مثال آقا فرمودند امروز رئيس جمهور ما صاحب ابتكار جهاني است.) ارسال اين نامه ها يكي از همين ابتكارات است و در حقيقت سلاح جديدي است كه تا امروز كم تر از آن استفاده شده بود.

    ثانياً هميشه شيوه دعوت كنندگان الهي (به امر خود خدا) اين بوده است كه با ابلاغ رسالت و تبيين مسائل و روشن كردن اصول جهان بيني خود حجت را بر مردم و مخاطبان دعوت تمام كنند. نظام جمهوري اسلامي هم امروز در دنيا حرف ها و جهان بيني الهي خود را بايد مطرح كند و حجت را بر مخاطبان تمام كند (لئلّا يكون للناس علي الله حجة بعد الرّسل). براي انجام اين وظيفه كسي بهتر از رئيس جمهور اين نظام نيست. كسي كه نماينده مردم و منتخب مردم و سمبل شناخته شده مردم ايران و نظام جمهوري اسلامي است.

    نگاه دقيق به محتواي نامه ها اين حقيقت را آشكار مي كند كه ايشان هيچگاه پا را از حد خود فراتر نگذاشته اند و هميشه به حق دعوت كرده اند و از ظلم و فساد و بي عدالتي پرهيز داده اند.( امر به معروف و نهي از منكر.)

    مقايسه نامه هاي اخير با نامه امام به گورباچف غلط است و نبايد فريب اين مقايسه را خورد. توجه به تفاوت ها و مقتضيات زمانه مي تواند غلط بودن اين مقايسه را روشن كند.

    در كنار موارد بالا خوب است به ريشه انتقادهايي كه از اين نامه ها شده است هم توجه كرده و ببينيم انتقادات بيشتر از سوي چه كساني مطرح مي شود. بسياري از منتقدان كساني هستند كه فرصت گفتگوي سازنده با مردم جهان را در زمان مسووليت خود از دست داده و با شعار گفتگوي تمدن ها فقط به تعريف و تمجيد از تمدن غرب و آمريكا و آنگلاساكسون و شهداي(!) اين تمدن منحط نظير آبراهام لينكون و ... پرداختند و از ابلاغ پيام حقيقي ملت ايران به جهانيان كه پيام صلح و عدالت و مبارزه با ظلم بوده است و در نامه هاي آقاي احمدي نژاد منعكس شده است عاجز بودند. حال آنكه اين كار يكي از وظايفشان بوده است.