• وبلاگ : حرفاي خودموني من
  • يادداشت : يه شب ..يه عمر
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    با معرفت ما اومديم بازم

    اما هنوز قابل به تشريف فرمايي شما انگار نيستيم!

    يه كم طولانيه اما ميگم

    ياد روايتي افتادم كه ميگند دنيا را معصوم اينطور توصيف كردند

    يه عده از يك دره تاريك بالا ميرفتند شب بود و هيچ پيدا نبود

    به ايشان ميگند از سنگهاي زير پاهايتان برداريد

    يك عده برميدارند و يك عده نه

    يكي زياد

    يكي كم

    يكي هم ميگه چرا بار خود را سنگين كنم و هيچ بر نميدارد

    وقتي به روشني ميرسند سنگ ها را گوهر مي يابند

    همه حسرت ميخورند

    چه آنها كه برداشته بودند چه آنها كه نه

    دنيا و البته ماه مبارك هم همينه

    حتي اگر برداري حسرت اونهايي رو ميخوري كه بيشتر برداشتند

    وقتمون رو صرف گدايي كنيم

    شايد يكي هم به ما يك دويست تومني بدهد!

    خيلي زيبا بود به هر حال

    استفاده كرديم

    پاسخ

    عليك سلام. ممنون از نظرتون. بنده هم استفاده كردم. لطف داريد. يا علي